نهال جوننهال جون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

عسل مامان وبابا

خاطرات دختر پاييزي ما نهال جون

25ماهگيت مبارررك

فندق مامان روزا مث برق وباد داره ميگذره،باورم نميشه دوساله با وجودنازت داريم زندگي ميكنيم،صد برابر شده نعمت خداوند برامون با وجودت،از كارات بگم كه ديگه بلبلي شدي واسه خودت ،همه چيز و كامل ديگه ادا ميكني و از فعل و فاعل وغيره بگير همرو درست سرجاشون استفاده ميكني. همه اسمت و بلاچه گذاشتن واز كارات همچنان شاخ در مياريم😜     به طرز عجيبي بابارو حس ميكني تا وقتي كه خونس همچنان خوابي ولي تادرو ميبنده وميره فوري پاميشي وصداش مبكني،حالا ميخواد هر ساعتي از روز باشه فرقي نميكنه،اينم اضافه كنم حتي نفسم نميكشه موقع رفتن كه مبادا بلند شي ولي.... حسي قشنگ بينتون و خيلي دوست دارم انشالله هميشه در كنار هم باشيد😍  اگه بخوام بنويسم يه ...
11 آبان 1394

تابسنان ٩٤

خوشگل مامان يه چود ماهي ميشه نيومدم وبت تا اپ كنم شرمندتم😔 هرچقد از شيرين زبونيات بگم كم گفتم ،انقد بلاشدي كه ديگه زبونم قاصر ازكارات بگم هركسي رو به يه روشي تو دستت گرفتي وهمرو مجذوب خودت كردي همين جور عاشق باباجوكلي باهم بازي ميكنيد اين تابستون مسافرتاي زيادي رفتيم شمال دوسه بار همدان خيلي خوش گذشت  حتما عكساتو ميزارم عشقم بدون بي وصف عاشقتم شيرين زبونم
13 مهر 1394

١٦ماهگيت مبارك

عروسك مامان ولوله خانوم عاشق همه شاوغ بازياتم به سلامتي داري ماههاي سالت وپشت سر ميذاري وهر روز بزرگتر از ديروز ميشي وعشق من به شما هر روز زيادتر ميشه اين چند روزه اصلا حالت خوب نبود سرماخوردگي شديد داشتي محبور شدم دوبار ببرمت دكتر وخيلي بي حال بودي  اين مدت همه بيشتر قدرتو ميدونستن ميگفتن بلند شو باز شيطنت كن خونه خيلي ساكته😂 كلا فقط ميخوابيدي ياحالت تهوع داشتي خداروشكر امروز وقتي گفتي دُردُر ديگه فهميدم كه حالت خوب خوبه عسلم خيلي غصه ميخوريم ميبينيم مريضي وبي حالي انشالاكه تنت هميشه سالم باشه
12 بهمن 1393

١٥ماهگيت مبارك

نفسم ديگه چيزي نمونده به نصف قدمن برسي ماشالا شيرين زبونم تواين چند ماه اخير باباجون كه براي كاري مجبور بره شمال واونجا بمونه  ،واسمون سخته دوريش شمام كه اون اوايل چشمات و وانكرده با اشاره دست ميگفتي كه باباجي نييييست  ولي الان بگي نگي عادت كردي وتا باباجون مياد كه به خونه سر بزنه به عشق شما مياد قربون باباي مهربونم برم كه انقدر وابسته بچه هاشه انشالا صدسال سايش بالاسرمون باشه شمام كه تا باباجون وميبيني گل از گلت ميشكوفه انقدر كه دوسش داري عاشقتونم كه اينهمه بامحبتين😍
13 دی 1393

دومين يلداي هندونه كوچولوم

جيگرم يلدات ميارك باشه انشالا هميشه عمرت يلدايي باشه عزيزززم   امسال لباس شب يلداتو خاله نيلوفر زحمت كشيده ومخصوص شما بافت ،چقدم ماشالا ناز شده بودي تا يادم نرفته از اكاراي اين  ماهت بگم خوشگلم تا دلت بخوادبانمك شدي وحسابي خوردني😋 هرجور كه شده بايد همه باهات كار داشته باشن وگرنه به همين راحتي دست از سرشون بر نميداري،هركاري ميكني حتما بايد تشويقت كنيم مثلا يخچال وباز ميزاري وبستني حتما بايد تشويق بشي حالا از كابينتا بگير وكشوها و.... كلمه هاي بابا مامان،علييييييي :دايي عليرضا  باباجي :باباجون ماماجي:مامان جون ماااااائيدَ:مائده آااااله:همون خاله خودمون😜 كلمه هاي بده،بازم،بردكامل ادا ميكني ...
8 دی 1393

١٤ماهكيت مبارك

عزيزمامان چهارده ماهه شدنت مبارك خيلي زودتر از اون چيزي كه فكر ميكردم داره ميگذره وچشمامو واميكنم ميبينم شدي خانم خانوما،خيلي بلاشدي ماشالا ،بعضي اوقات كه به كارات نگاه ميكنم اصلا باورم نميشه كه يكسالته ،خيلي دوست داي كاراي بزرگتر از سنت وانجام بدي والبته اين مرحبا داره كه ماشالا زرنگي و باهوش 👏 جوجوي مامان دوستتدارم هميشه تو دهنم يك عالمه حرف جم ميكنم تا تو وبت بنويسم نميدونم چرا موقع نوشتن يادم ميره ونميدونم از كدوم كارت برات بنويس خيلي دوسداشتم يكم كه بزرگتر شديد با اجي درسا هميازي بشيد ولي مث اينكه شما هدفت اين نيست وهمش ميري با پسر خاله هات هميازي ميشي اونام كه پسرن و شما دختر ميخواي بهشون زور بگي واونام چاره اي جز چشم گفتن...
12 آذر 1393

اتلیه یک سالگی

نفس مامان بعد تولدت بردیمت اتلیه اسمان که خیلی هم اتلیه خوبی بود وراضی بودم از کاراشون خداروشکر عکسات خیلی قشنگ شدن البته باوجود دخمل خوشگلم جذابیت عکسابیشترشد خانوم گلم خیلی باهامون همکاری کردی با اینکه دوماهی هم میشه که راه رفتن ویادگرفتی ولی با این حال خیلی واسه راه رفتن ذوق داشتی ومدام سر صحنه عکاسی تا عکاس میخواست ازشما عکس بگیره .یاعلی میگفتی وحرکت از دوباره روز از نو وروزی از نؤ ولی باهمه این شیطنتات تو تایم دوساعته عکساتو گرفتیم . وای خدا عاشششق این عکستم .دوستت دارم بالرین کوچولو خوشتیپ مامان چشم نخوری جیگرم این وقتی که میخوای دلبری کنی     نانازمی به چی داری فکرمیکنی عسلم ...
4 آذر 1393

۱۳ماهگيت مبارك

فرشته مامان  والبته اين ماه سقاكوچولوي من سيزده ماهه شدنت مبارك دلبندم اين ماه مصادف شد بامحرم و باوجود شما خيلي خيلي خوب بود با اينكه هوا سرد بود دوتامونم اذيت شديم ولي همين كه سينه زني كردنت وميديدم كلي ذوق ميكردم عزيزم ايشالا هميشه الگوت خانوم فاطمه زهرا باشه و امام حسين يارت انشا... روز شير خوارگان حسيني هم شركت كرديم ولباس سقا به تن كردي چقدم به شما ميومد كلا بگم نقل مجلس بودي مامان فداتشه شيرينكارياتم كه روز به روز زيادتر ميشه وبامزه تر ديگه كلا به جيگرتر شدنت كمك ميكنه اينم اضافه كنم كه مرواريدكوچولوهات ديگه داره تكميل ميشه  كارهايي كه  تو اين ماه يادگرفتي :وقتي ميپرسم نهال كوچولو مماخت كو بادست نشون مي...
14 آبان 1393

اخبار ١٢ماهگي

عزیزم بعدتولدت پدر بزرگم كه در بستر بيماري بودن فوت كردن وشما براي اولين بار مجلس ختم رفتي وايشالا كه هميشه به شادي بري دختر گلم  تو اونجا چون هواسرد بود شما مريض شدي وبا اين حال يه دقيقه هم يه جا بند نبودي وروجك مامان  ايشالا كه زودي خوب شي دخملكم من اصن طاقت ديدن بي حاليت وندارم    و در اخر از خداي مهربون ميخوام كه همه مردگان را قرين رحمت الهي كنه و به بزرگي خودش از گناهان بندگانش بگذره  آمين   اينم اولين هنرت در نوشتن                 ...
20 مهر 1393